خانه | مقالات | مهرورزی در سیره رفتاری پیامبر اسلام(ص)

مهرورزی در سیره رفتاری پیامبر اسلام(ص)

مهرورزی در سیره رفتاری پیامبر اسلام(ص)

پیامبر مکرّم اسلام(ص) به عنوان کاملترین اسوه راستین بشریت ، نسبت به تمام مردم بسیار صمیمی و مهربان بود. آن بزرگوار با داشتن این خصلت ستودنی توانست در طول ۲۳ سال دلهای بسیاری را شیفته مکتب مبین اسلام کند و از گرداب گمراهی و ضلالت به صراط مستقیم هدایت نماید. قرآن کریم در این زمینه می فرماید »:و ما ارسلناک الّا رحمهً للعالمین؛ ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.«

 و نبی مکرم اسلام (ص) فرمود: «اگر مهربانی و ملاطفت به صورتی مجسم شود، آن چنان زیباست که خداوند مخلوقی زیباتر از آن را نیافریده است.»

ابراز محبت و مهرورزی رسول خدا (ص) نه تنها شامل خانواده، دوستان و اهل ایمان می شد، بلکه مخالفین، از اخلاق  نرم و شفقت آمیز آن بزرگوار بهره مند می شدند. به همین جهت خداوند متعال رسول گرامی اش را در قرآن تحسین نموده و می فرماید:

  «انّک لعلی خلقٍ عظیم؛ یقیناً تو دارای اخلاق عظیم و نیکو هستی.»

   در این نوشتار برآنیم که به مناسبت ولادت با سعادت آن بزرگوار، رو گوشه هایی از سیره پیامبر اعظم را در عرصه محبت و مهرورزی بیان کنیم و زیباترین صحنه های ابراز محبت ایشان را نظاره گر باشیم.

  • مهرورزی رمز موفقیت

 راز موفقیت پیامبر(ص) در مدیریت حکومتی، عشق ورزی و عشق به مردم بود. اگر این شیوه مفید و کارآمد در مدیریت او وجود نداشت، هرگز توفیق رفع مشکلات  و موانع طاقت فرسا را پیدا نمی کرد.

به همین جهت خداوند فرمود: «فبما رحمهٍ من الله لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوا من حولک…؛ به موجب رحمتی که خداوند به تو عنایت کرد، برای آنان نرم شدی و اگر خشن و تند خو بودی از ا طراف تو پراکنده می شدند.»

محبت و ملا طفت آن حضرت بود که دشمنان کینه توز را به دوستان صمیمی تبدیل کرد. در حدیثی از حضرت امام حسین (ع) به نقل از پدر بزرگوارش حضرت علی(ع) چنین آمده است که: پیامبر(ص) در برخورد با دیگران همیشه مهربان، خوش رو و خندان بود و هرگز بی رحم، پرخاش گر و اهل تملق نبود. هیچ کس از او مأیوس نمی شد و هرکس به در خانه او می آمد، نومید باز نمی گشت. هرگاه فرد و غریب و ناآگاهی با خشونت سخن می گفت و درخواستی داشت، تحمل میکرد و به یارانش می فرمود: هرگاه کسی را دیدید که حاجتی دارد، به او عطا کنید و هرگز کلام کسی را قطع نمی کرد تا سخنش پایان گیرد. « و این چنین بود که دل ها را کانون محبت خود ساخت و میلیونها دل را از این رهگذر با خداوند آشتی داد.

  • بذل عا طفه به خانواده

 پیامبر (ص) در خانواده نسبت به همسران خود، هیچ گونه خشونتی بروز نمی داد و این بر خلاف خلق و خوی مردم مکه بود. بد زبانی برخی از همسران خویش را تحمل میکرد تا آن جا که دیگران از این همه تحمل رنج می بردند.

 او به حسن معاشرت با زنان توصیه و تأکید میکرد و می فرمود: همه مردم دارای خصلت های نیک و بد هستند، مرد نباید تنها جنبه های ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد.

 رسول خدا (ص) با فرزندان خود فوق العاده عطوف و مهربان بود و به آنها محبت می کرد. سیره تربیتی آن حضرت نشان میدهد که درطول زندگی، ارتباط عا طفی و کلامی با فرزندانش داشت. یکی از همسران پیامبر میگوید: فا طمه(س) در رفتار و گفتار و سیمای ظاهری شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) بود، ارتباط این پدر و فرزند آن چنان مستحکم بود که او هر گاه  به دیدن پیامبر(ص) می آمد، پیامبر(ص) از جای خود برمی خاست و سرو دست دخترش را می بوسید و او را در جای خود می نشاند و هرگاه پیامبر(ص)  به منزل  فاطمه (س)  می آمد، فا طمه از جایش برخاسته و پدر گرامی اش را می بوسید و آن بزرگوار را در جای خویش می نشانید. این ارتباط عمیق عا طفی و معنوی بین پدر و دختر همچنان ادامه داشت تا این که زمان رحلت رسول خدا(ص)  نزدیک شد، در یکی از آخرین روزهای حیات پیامبر(ص) ،  فا طمه (س) به حضورش آمد، او خود را روی سینه پیامبر(ص)  افکند و صورت آن حضرت را بوسید. پیامبر(ص) با او آهسته سخن گفت: هنگامی که سر برداشت، به شدت گریست. دوباره با اشاره پیامبر(ص)  خود را به پدر بزرگوارش نزدیک نموده و با رسول گرامی اسلام (ص)  نجوا  کرد، اما این بار با چهره باز و سیمایی گشاده و خندان از پیامبر(ص)  جدا شد.

حاضران از این دو حرکت متفاوت تعجب کردند، اما وقتی که بعد از رحلت پیامبر(ص)  از حضرت زهرا(س) این نکته را پرسیدند، فا طمه(س) در پاسخ فرمود: بار نخست رسول خدا  به من فرمود: من از این بیماری نجات  نخواهم یافت و منجر به مرگ من خواهد شد.

 از شنیدن این سخن و تصور جدایی  از آن حضرت اندوهگین شدم و گریستم، اما در مرتبه دوم فرمود: دخترم! تو به زودی و پیش از سایر خاندانم به من خواهی پیوست و من خوشحال  شدم.

  • ملایمت در عین صلابت

 در مسایل فردی و شخصی آن چیه مربوط به شخص خودش بود، نرم خو و ملایم بود. گذشت های بزرگ و تاریخی اش یکی از علل موفقیت در رسالت الهی او بود، اما در مسایل اصولی و عمومی آن جا که حریم قانون بود، سختی و صلابت نشان میداد. در فتح مکه کسانی که بدترین ستمها و جسارتها و دشمنی ها را در حق آن حضرت و یارانش کرده بودند، در هاله ای از رعب و وحشت گرفتار شدند و منتظر انتقام و عکس العمل متقابل پیامبر(ص)  بودند.

 اما آن حضرت فرمود: من آن چه را یوسف(ع)  در مورد برادران ستمگر خود انجام  داد، همان می کنم و همانند او می گویم : «.. لا ثثریب علیکم الیوم …؛ امروز ملایمت و سرزنشی برشما نیست…»

 هنگامی که آن رهبر مهربان، مردم هراسناک و نگران را آرام نمود، اضافه کرد که امروز روز نبرد و انتقام نیست، بلکه روز رحمت و محبت است و من از تمام جنایات و گناهان شما گذشتم. آن گاه جمله معروفش را فرمود: «اذهبوا فانتم الطلقاء؛ بیه به دنبال زندگیتان بروید که همه شما آزاد هستید.»

 تمامی آنان گویا دوباره متولد شدند؛ بنابر این نفس راحتی کشیدند و به غیر از افراد معدودی، همگی محبت و عشق رسول خدا(ص) در اعماق وجودشان نفوذ کرد و مسلمان  شدند. در همان فتح مکه زنی از قبیله « بنی مخزوم» مرتکب سرقت شد و از نظر قضایی جرمش محرز گردید، خویشاوندان آن زن که هنوز رسوبات نظام طبقاتی دوران جاهلیت در مغزشیان مانده بود، اجرای مجازات (حد سرقت) را نسبت به آن زن، ننگ خانواده اشرافی خود می دانستند؛ به همین دلیل برای متوقف ساختن اجرای حد سرقت به تلاش افتادند و به همین منظور «اسامه بین زید» را که مانند پدرش نزد پیامبر(ص) محبوبیت داشت وادار به شفاعت نمودند، اما همین که اسامه زبان به شفاعت گشود، آن حضرت خشمگین شد و فرمود: چه جای شفاعت است مگر می توان حدود و قانون را بلا اجرا گذاشت و فوراً دستور مجازات صادر نمود. اسامه متوجه لغزش خود شد و عذر خواهی نمود. پییامبر (ص) برای این که فکر تبعیض در اجرای قانون را از ذهن مردم بیرون نماید، عصر همان روز به ایراد خطبه ای پرداخت و به مسأله اجرای قانون الهی اشاره نمود و فرمود: «اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند؛ زیرا در اجرای قانون تبعیض روا میداشتند. هرگاه یکی از طبقات بالا مرتکب جرم می شد، او را از مجازات معاف میکردند و اگر کسی از زیردستان به جرم مشابه آن مبادرت می ورزید، او را مجازات می نمودند، قسم به خدایی که جانم در دست اوست! در اجرای قانون درباره هیچ کس کوتاهی و سستی نمی کنم. اگر چه مجرم از نزدیکان من باشد.

  • برخورد گرم و صمیمی

برخورد گرم و صمیمی باعث نزدیک شدن دل ها و افزایش محبت می گردد. بسیار اتفاق افتاده است که با یک احوا پرسی صمیمانه و اظهار محبت خالصانه باب ارتباط با دیگران گشوده شده و بسیاری از ذهنیت های منفی درباره برخی از واقعیات جامعه و معارف دینی اصلاح شده است. این مسأله در سیره رفتاری رسول گرامی (ص)  بسیار برجسته و پررنگ است. امیرالمومنین علی (ع) میفرماید: «وقتی حضرت با کسی مصافحه میکرد، هیچ گاه اتفاق نیفتاد که حضرت دستش را از دست او جدا کند تا این که آن شخص دستش را برمی داشت و اگر کسی برای بیان حاجتی با او صحبت میکرد، حضرت (ص) هیچ گاه سخن او را قطع نمی کرد و از او جدا نمی شد تا آن شخص سخن را به پایان برد و از آن بزرگوار جدا شود.»

«انس بن مالک» می گوید: ده سال با رسول خدا(ص)  بودم، عطری از او استشمام می کردم که بهتر از آن را سراغ ندارم. هرگاه کسی با حضرت ملاقات می کرد، وقت جدا شدن، حضرت همراه او بلند می شد و کسی نزد رسول خدا(ص) ننشست مگر این که آن حضرت وقت برخاستن با او برمی خاست و در وقت دست دادن تا وقتی فرد دستش را جدا نمی کرد، پیش قدم نمی شد.

ولادت باسعادت حضرت ختمی مرتبت محمد بن عبدالله (ع)  بر همه شیعیان جهان مبارک باد.

دکتر ابراهیم رضا پور

دانلود مقاله

همچنین ببینید

پیام تبریک و سپاس بمناسمت مشارکت مردم در دور دوم انتخابات مجلس یازدهم

“تبریک و سپاس” امت غیور، مردان و زنان متعهد و بزرگوار حوزه انتخابیه شهرستان های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.